مارو باش !

 

برای خودی تو دردی واسه دیگران تو تسکین واسه دیگران حقیقت واسه من عین سرابی برای همه ستاره واسه من مثل شهابی

وقت و بی وقت لحظه ها رو به دلم زخم نکن بیا و این دمه آخر صحبت از غم نکن

ما رو باش رو چه درختی اسم مونو جا می ذاریم ، مارو باش !

قسمتی جز اون دو چشم نا مسلمون که نداریم ، مارو باش !

تشنه موندیم ولی مشت آب نااهل و نخواستیم سر ظهر

گفتی از جنس نظر کرده ی ابریم و می باریم ، مارو باش !

چشم خشکیده داره به ناودون کوچه حسادت می کنه

ما به این بغض سمج گفته بودیم ابر بهاریم ، مارو باش !

پاکی تو رونق یه دریا ماهی رو شکسته توی تور

دریا گفته که ما صیادیم و غافل از اون که شکاریم مارو باش !

به هوای تو چراغ حرمت رفیق و کشتیم نا رفیق

چون برای محلمو ن میخواستی مهتاب و بیاری

به هوا داری تو شیشه ی می خونه رو با سنگ شکستیم

سنگ و شیشه اگه دشمن ، من و تو که موندگاریم

غزل کوچه ی ما غزل قلندرای پیر عاشقه

فکر تازه عاشق پیاده باش که ما سواریم ، مارو باش

نظرات 4 + ارسال نظر
آیناز چهارشنبه 8 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:51 ب.ظ

خوبه خوبه خیلی خوبه داداشی گلم

داداشت پنج‌شنبه 9 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 10:12 ب.ظ

اولا دمت گرم بین ماها اولین وب لاگو راه انداختی
دوما که اگه شعرات دزدی نیست خیلی باهاله
(چشای نا مسلمونتم پاک کن

حامد دوشنبه 13 آذر‌ماه سال 1385 ساعت 11:26 ق.ظ

آب این رود به سر چشمه نمی گردد باز بیایید غفلت نکنیم از آغاز ...مرسی سعی کن تا آخر همین جوری خوب ادامه بدی

hamed چهارشنبه 11 بهمن‌ماه سال 1385 ساعت 07:04 ب.ظ http://www.o0o0hamed0o0o.blogfa.com

aslan kheyli webloget tekondahandas omid varam movafagh bashi dar hameye marajele zendegit

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد